غیرتی شدم و مردی را که با مادرم رابطه داشت کشتم
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۴۰۳۴۰
اعتمادآنلاین نوشت: مردی که به قتل متهم شده است ادعا میکند مقتول با مادرش رابطه پنهانی داشت.
پسری جوان که مردی میانسال را به تصور رابطه با مادرش کشته است، ادعا میکند غیرتی شده و دست به قتل زده است.
زنی یک سال قبل به پلیس گزارش داد همسرش گم شده است. این زن گفت: شوهرم به نام فریدون با ماشین مسافرکشی میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پلیس در ردیابیهایی که انجام داد به یک شماره تماس رسید و متوجه شد آخرین بار فریدون با زنی به نام نرگس تماس داشته است. نرگس بازداشت شد و اعتراف کرد پسرش ماهان مرتکب قتل شده است. او گفت: من فریدون را برای اینکه ماشینش را به پسرم بفروشد به خانه بردم و وقتی آنها صحبت میکردند، به دستشویی رفتم. زمانی که برگشتم متوجه شدم پسرم فریدون را کشته است.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند.
سپس ماهان در جایگاه قرار گرفت و مدعی شد به خاطر غیرتش دست به قتل زده است. او گفت: مادرم فردی را به خانه آورد تا من ماشینش را بخرم. وقتی که توافق کردیم به پارکینگ رفتم تا از داخل ماشین خودم مدارک را بردارم و قولنامه بنویسیم. وقتی وارد خانه شدم دیدم مادرم و فریدون در شرایط خیلی بدی هستند. برای همین عصبانی شدم. مادرم را به اتاق هل دادم و در را بستم و بعد هم با سیم شارژر فریدون را به قتل رساندم.
متهم گفت: من غیرتی شدم و به خاطر غیرتم دست به قتل زدم.
در ادامه مادر ماهان که متهم به معاونت در قتل است در جایگاه قرار گرفت و گفت: من با پسرم زندگی میکردم و هر روز سر کار میرفتم. چند باری سوار ماشین فریدون شدم و متوجه شدم آدم مطمئنی است بنابراین هر روز از او میخواستم من را به محل کارم برساند و بعد به خانه برمیگشتم. چند روز قبل از حادثه گفت قصد دارد ماشینش را بفروشد و ماشین تازهای بخرد. من هم او را به پسرم معرفی کردم، چون پسرم دنبال ماشین بود. روز حادثه وقتی فریدون به خانه ما آمد، پسرم و فریدون با هم صحبت کردند، بعد من به دستشویی رفتم وقتی برگشتم متوجه شدم پسرم فریدون را کشته است.
این زن در پاسخ به ادعای پسرش درباره رابطه گفت: من با فریدون هیچ رابطهای نداشتم و این اتهام را قبول نمیکنم؛ ولی پسرم من را به داخل اتاق انداخت و بعد هم فریدون را کشت. من از ترسم به پسرم در حمل جسد کمک کردم؛ اما دستی در قتل نداشتم و نمیدانم انگیزه درگیری چه بود.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
tags # قتل ، اخبار حوادث سایر اخبار (ویدئو) با شنیدن صدای عجیب و غریب این حیوان گوشتان را خواهید گرفت! (ویدئو) مراحل عجیب آمادهسازی و پخت هشتپا (ویدئو) دست بودا؛ میوه عجیب ویتنامی که در شمال ایران هم پیدا میشود (ویدئو) روش ساخت فلاسک آب از سنگ در یک کارگاه هندیمنبع: زیسان
کلیدواژه: قتل اخبار حوادث متوجه شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۴۰۳۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط...
به گزارش همشهری آنلاین، دختر ۳۰ ساله که برای مشورتهای تخصصی درباره ماجرای ازدواجش به مرکز انتظامی آمده بود، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسمآباد مشهد گفت: پدر ومادرم بازنشسته فرهنگی هستند و حساسیت خاصی روی فرزندانشان دارند به همین دلیل همه خواهران و برادرانم مطابق سلیقه خانوادهام ازدواج کردهاند و زندگی آرامی دارند.
من به دلیل استعداد خوبی که در تحصیل داشتم، درس و مدرسه را در اولویت زندگی قرار دادم و ادامه تحصیل دادم به طوری که به خواست پدر و مادرم رشته دامپزشکی را انتخاب کردم، ولی آرامآرام در دوران تحصیل به این رشته علاقهمند شدم.
موضوع این است که پدرم درباره خواستگارانم بسیار سختگیری میکند و مدعی است که باید مانند دیگر خواهران و برادرانم ازدواج کنم تا به خوشبختی برسم. یک بار یکی از همکلاسیهایم به خواستگاریم آمد اما پدرم او را به دلیل اقامت در روستای زادگاهش رد کرد در حالی که من به او علاقهمند بودم.
درگیری شدید زن رسمی و زن صیغهای در کلانتری | شوهرم دیپلمه بود، من او را آقای دکتر کردم! فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم میزد و دستهایم را میسوزانددر این میان، یکی از دوستان مادرم جوانی مقیم آمریکا را به من معرفی کرد که فقط میتواند سالی دو بار به ایران بیاید. وقتی فرید به خواستگاریم آمد، ابتدا پدر و مادرم مخالفت نکردند، اما زمانی که قرار ازدواج گذاشتیم، ناگهان پدرم شرط کرد که باید یک واحد مسکونی را به نام من سند بزند. او هم ناراحت شد و به آمریکا بازگشت.
او حتی به پدر و مادرم پیشنهاد کرد برایشان بلیت پرواز به عراق را تهیه میکند تا مراسم عقد را در یکی از مکانهای مذهبی برگزار کنیم، ولی باز هم پدرم مخالفت کرد و اکنون چارهای جز مخالفت با خواسته پدرم ندارم و میخواهم به تنهایی به سوی آمریکا پرواز کنم.
در همین حال پدر نوشابه که به دعوت مشاور در اتاق مددکاری اجتماعی حضور داشت، با بیان اینکه هیچ پدری دوست ندارد دخترش را غمگین ببیند و سرنوشت تلخ فرزندش را نظاره کند، به کارشناس کلانتری گفت: من شرط واحد آپارتمانی را فقط برای این منظور مطرح کردم که بدانم خواستگار دخترم در چه سطحی از نظر مالی قرار دارد و آیا دخترم را به اندازه یک واحد مسکونی دوست دارد یا نه.
وی ادامه داد: الان هم از این شرط صرفنظر کردهام اما دلیل اصلی مخالفت من این است که فرید اصرار به عقد موقت دارد و حاضر نیست با دخترم به صورت دائمی و رسمی ازدواج کند. او معتقد است باید طبق فرهنگ غربی مدتی را زیر یک سقف زندگی کنند و در صورتی که بعد از چند سال به توافق رسیدند، با هم ازدواج کنند. حالا اگر او در مدت کوتاهی از دخترم سیر شد و او را در کشور غریب به حال خودش رها کرد، باید چه کنیم؟
پدر نوشابه اظهار کرد: از سوی دیگر، او حتی خانوادهاش را به ما معرفی نکرده و حاضر نشد به همراه خانوادهاش به خواستگاری بیاید. ما هم نمیتوانیم برای انجام تحقیقات درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی او به آمریکا برویم. بنابراین به ازدواج او با دخترم رضایت ندادم چراکه نمیخواهم سیهروزی و بدبختی او را شاهد باشم.
وی افزود: با وجود این، دخترم خانه را رها کرده و با شکستن لوازم منزل، نزد یکی از دوستانش در غرب کشور رفته بود. حالا هم قصد دارد به تنهایی به آمریکا پرواز کند.
اقدامات کارشناسی و بررسیهای روانشناختی این پرونده با دستور سرهنگ محمد بزی (رئیس کلانتری قاسمآباد مشهد) به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
کد خبر 848292 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران